دو متفکر ابتدای قرن بیستم که هرکدام به صورتی جهان را تغییر دادند و بشر را به پیش و پس از خودشان تقسیم کردند، نامهنگاریای انجام دادند که محتوای هرکدام از نامهها را میتوان معرف فرمهایی از نگاه به جهان و انسان دانست که این فرمها تا همین امروز مانده و یحتمل پس از امروز نیز باقی خواهد ماند. «چرا جنگ» کتابیست بر پایهی نامهنگاری آلبرت آینشتاین(انیشتین) و زیگموند فروید. آینشتاین در نامهاش به فروید، ایدهی عقلانی و منطبق بر منطق ریاضیاتیاش را در قبال انسان پیش میکشد و مدعی میشود که انسان اگر امروز در سراشیبی سقوط است و بی محابا کشتار میکند و میجنگد و ویرانی به بار میآورد، از سر تربیت غلط و مسدود کردن راه آموزش درست عشق و دوستی از سوی حکومتها و عالمان علوم تربیتیست که جنگ و نفرت از دیگری را آموزش دادهاند و به امری مقدس تبدیل کردهاند. فروید در پاسخ آینشتاین به سوی دیگر ماجرا که دانشمندان علوم طبیعی ما از آن غافل است، نظر میکند. فروید به انسان، این موجود دوپای ناطق بدبین است و رفتارهای این موجود را بیش از آنکه عقلانی بداند، متکی و بر محور غریزهها و احاساستش میداند. اینکه انسان اتفاقا با همین غرایز خشونتطلبانه و ویرانگرش تا امروز دوام یافته و ازاینپس نیز به همین سیاق خواهد بود. کتاب چرا جنگ برای خوانندهاش مواجههای سخت و جانکاه است، چرا که میدانیم «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود»!