یاسمینا رضا ، نمایشنامه نویس و رمان نویس دو رگه ی تحسین شده ی بین المللی است.بیشتر او را با نمایشنامه هایش می شناسند اما او رمان نویسی توانا نیز هست. در کتاب خوشا خوشبختان رضا گروهی متشکل از هجده شخصیت را در جدال با زندگی شان قرار می دهد، و تنها شوخ طبعی است که آن ها را حفظ می کند. "خوشا به حال عزیزان و عاشقان و کسانی که بدون عشق می توانند سر کنند. خوشا خوشبختان" خورخه لوئیس بورخس رضا فرم این بیست فصل کوتاه از کتابش را از نمایشنامه ی رقص، نوشته ی نمایشنامه نامه نویس انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم؛ آرتور شنیتسلر، وام می گیرد، در حالی که شعر بورخس محتوایشان را به آنها می بخشد. همانطور که از داستانی به داستان دیگر منتقل می شویم ، از برقراری ارتباط مجدد با یکی از آشنایان قدیمی خود در یک صحنه قبلی ، هیجان زده می شویم ، نمی توانیم به این شخصیت های درمانده کمک کنیم اما می توانیم اعتراف کنیم که در این کمدی انسانی افکار ، آرزوها ، اقدامات گذرا و ... شخصیت ها را به خوبی درک می کنیم. ما هم همین جا هستیم. در همین موقعیت. ترس ها و اشتباهاتی که آن ها دارند را ما نیز داریم و هر روز مرتکبشان می شویم ، اما قادر نیستیم تجربیاتمان را با چنین دقت و دلسوزی ای ارائه کنیم. کاری که رضا در این کتاب کمدی و در عین حال تراژدی به خوبی از پسش برمی آید.