چه شد که نیچه ترجیح داد زبانشناسی را رها کند تا به یک نویسندۀ خلاق بدل شود؟ چه شد که او، به قیمت از دست دادن یک زندگی راحت و بیدردسر، تخصص و شغل دانشگاهی را با یک خلاقیت آواره عوض کرد؟ چرا او فلسفه را یک کنش هنری تعریف کرد و آنرا از اتاقهای تنگ دانشگاه و پشت میزهای خطابه بیرون آورد؟ پاسخ نیوهاوس به این پرسشها یک چیز است: آشنایی با واگنر. نیوهاوس در این معرفی کوتاه صد صفحهای از آشنایی نیچه با واگنر شروع میکند و آثار اولیۀ نیچه را در بستر این آشنایی میخواند: از سرسپردگی محض نیچه به واگنر تا جدایی مطلق از او. در نگاه او، این آشنایی عامل مهمی در رشد خلاقیت و تیزبینی نیچه بود و آثار اولیۀ نیچه هر کدام به نوعی با این آشنایی ارتباطی عمیق دارند. ده سال از زندگی نیچه که نتیجهاش چند کتاب خوب بود که نطفههای دوران شکوفایی و خلاقیت هولناک نیچه را در خود داشتند. هر چه زندگی نیچه به سوی بیماری، گوشهگیری و سکوت پیش میرود، کتاب نیوهاوس بیشتر به نظریههای نیچه و مفاهیماش میپردازد. سرزندگی رابطۀ نیچه با محفل واگنر جای خود را به بیماری بلندمدت او میدهد و نیوهاوس، در چند صفحۀ جذاب، بیماری را وارد فلسفۀ نیچه میکند: درآمدی کوتاه بر تاریخ شکلگیری اندیشههای نیچه و نوشتهشدن کتابهای بزرگش. نیوهاوس چهار مسئلۀ مهم را در دوران شکوفایی نیچه انتخاب میکند و از طریق آنها، حال و هوای حاکم بر فلسفۀ او را شرح میدهد. آن چهار مسئله اینها هستند: فیلسوف و وظیفهاش، نقد نیچه بر اخلاقیات، پیامدهای ضمنی این نقد برای مفهوم غربی حقیقت و در نهایت منبع ارزش و موجهبودن در جهانی که هیچ معنایی ندارد. بیشتر قسمت دوم کتاب به شرح «تبارشناسی اخلاق» میپردازد و این چهار مسئله را از طریق این کتاب و رابطۀ آن با کتابهای دیگر نیچه توضیح میدهد. کتاب در نهایت با تفسیری کوتاه از آثار نیچه دربارۀ پایداری دین و مذهب در غرب پس از نیچه به پایان میرسد. کتاب نیوهاوس یک معرفی کوتاه و جذاب از نیچه است که آثار او را در بستر زندگیاش قرار میدهد تا نشان دهد هر یک از این آثار به چه دلیل نوشته شدهاند و در زندگی نیچه چه تأثیری داشتهاند. خلاصهای از تلاش بزرگ فکری آواره و سایهاش.