در روزگار ما، به خاطر گسترش شگفتانگیز ارتباطات و انتقال آسان معلومات، هرچیزی که بتواند مقبولیت فراگیر پیدا کند، جهانی میگردد. از محصولات صنعتی گرفته تا نتایج فکر و فرهنگ، در انتخاب انسانها، که عامل اصلی جهانی شدن هستند، خرد و دانایی تعیینکننده است، نه دلبستگیهای تقلیدی دینی یا ملی. بنابراین، برای امکان رقابت در صحنۀ جهانی شدن فکر و فرهنگ، داشتن یک نظام فلسفی کارآمد، به عنوان پایه و اساس نگرشها ضرورت دارد. هدف این نوشته، تلاشی است در جهت کارآمدسازی و روزآمد کردن فلسفه و تفکر، در جهت رهایی همۀ انسانها از خرافه و ادیان باطل و دستیابی آنان به بینش، اصول و ارزشهای مشترک. این نوشته دارای دو بخش است: بخش اول به تعریف درست فلسفه و روش درست تفکر فلسفی میپردازد و در بخش دوم، نقدهای این نظریه که در مراکز علمی حوزه و دانشگاه مطرح شدهاند، مورد بررسی قرار میگیرند.