حکایت غریبیست این حکایت روشنفکر چپ در تاریخ معاصر. همهی عمر را برای برابری و عدالت، سرزمین و مردمش مبارزه میکند، بهترین رمانها، داستانها و آثار هنری گونهگون را خلق میکند، زندان و شکنجه و تبعید را از سر میگذراند و درنهایت کشته میشود یا در رنج و بیماری میمیرد و با همهی اینها باز هم طرد شده از جامعه، مقصر همهی ناکامیها معرفی میشود درحالیکه در جامعهاش هیچ نشانی از آرمانهایی که او برایشان زندگی و جانش را فدا کرده، دیده نمیشود. یوسف آتیلگان، یکی از همان روشنفکران است که سی سال تبعید و شکنجه را تحمل کرد و دو رمان شاهکار و بیش از 20 داستان کوتاه نوشت و به دلیل مارکسیست بودن، مجال خلق آثار بیشتری در حاکمیت توتالیتر ترکیه نداشت. کتاب «پرسهزن» اولین رمان آتیلگان و یکی از سرآمدان و نمایندگان داستان مدرن در ترکیه و آغازگر شهرت ملی و جهانی این نویسندهی نوگرا و مارکسیست ترک است. داستان مردی خسته، عاصی، جداافتاده از دوست و آشنا، به مثال همهی روشنفکران محکوم به زیستن در خفقان و پناهنده شده به دامن سینما. پرسه که در کلانشهرهای مدرن معنایی تازه و ویژه دارد، یکی از عناصر زیست شهری انسان مردن است که او را در هیاهوی زندگی سرشار از رنج همچنان در شهر زنده و روی پای خودش نگه میدارد. پرسهزن روایتی مدرن، درونی، سرشار از چالشهای روانشناختی بشر مدرن در یک جامعهی درحال توسعه است که روشنفکرانش در گیرودار مواجهه با مردمان پیشامدرن به قلب مدرنیته پناه میبرند، به جلوهی راستین آن: سالنهای عزیز سینما، مردم خیره به پرده و فیلمهایی که دوستشان داریم. کتاب پرسهزن را برای سیر و سفری شورانگیز ولی اندوهگین در استانبول نیمهی دوم قرن بیستم و تاریخ سینما باید خواند.