کتاب فرشته آبی، رمانی نوشته ی هاینریش مان است که اولین بار در سال 1905 به انتشار رسید. شخصیت اصلی این داستان، معلمی 57 ساله و منزوی به نام رات است که همسرش را از دست داده و به خاطر تنبلی های پسرش در تحصیل و رسوایی های پسر با زنان مختلف، رابطه ی چندان گرمی با او ندارد. با این که هر کسی که در اطراف رات هست، یا قبلا دانش آموز او بوده و یا پدر و مادرش دانش آموز او بوده اند، اما دانش آموزان رات، احترام چندانی برای او قائل نیستند. رات وقتی می فهمد که به او لقب «زباله» داده اند، بسیار خشمگین می شود و از آن به بعد، هر روز خود در مدرسه را جنگی با دشمنانش در نظر می گیرد و از تکلیف های عجیب و حتی غیرممکن به عنوان ابزاری برای رسیدن به پیروزی استفاده می کند.