سکوت برهها بسیاری از بینندگاناش را به پیش و پس از خودش تقسیم کرد و دامنهی تأثیرش بر فرهنگ عمومی مردم سرتاسر جهان چنان بود که در واکنش به فشارهای روانی زندگی مدرن، این جمله را زیاد میشد شنید: «همین که با همهی اینها به هانیبال لکتر آدمخوار تبدیل نشدهایم، جای شکرش باقیست». فیلمی که جاناتان دمی با نبوغ و رادیکالیسم برآمده از رویکردهای روایی و فرمی خاص خودش که ریشههایش را میشد در آثار دههی هشتادش مثل «چیزی وحشی» و «شنا به کامبوج» دید، پس از اکراناش به شکل بیسابقهای نظر همگان را به خود جلب کرد و همهی طیفهای منتقدان و جمعیت بزرگی از مردم دوستش داشتند و ستایشاش میکردند. ایوون تاسکر در تکنگاری تحلیلی – پژوهشیاش بر سکوت برهها، طریقتی که دمی برگزیده را بررسی کرده و نشانه داده که او چهگونه توانسته اثری به شدت التقاطی با درهمآمیزی ژانرهای مختلف خلق کند و درنهایت فیلمی شخصی بسازد که به وضوح به پدید آمدن امر نو در کارگردانی، بازیگری و فیلمنامهنویسی منتهی شده است. سکوت برهها کتابیست برای گریز به اعماق تریلری روانشناختی که با وجود وجوه قدرتمند ژانر وحشت و ژانر جنایی، ابعادی بس عظیمتر یافته و پیچیدگیهایش در رویهی ابتدایی اثر و لایههای زیرینش شناور است و کتابی که تاسکر نوشته، در کشف و تلاش برای فهم این پیچیدگیها میتواند کمک کننده باشد.