در کتاب تبلیغات و فرهنگ، نویسنده به شیوهای اصولی به مبحث رابطهی تبلیغات و فرهنگ و مرزهای تعامل و تقابل این دو در جوامع انسانی با تأکید بر جامعهی ایرانی پرداخته است و کوشیده تا مستقل از آرا و تمایلهای خویش موضوع را بررسی نماید و به شیوهای آگاهانه، نه در اندیشهی حذف تبلیغات، که در فکر پالودن آن از پارهای کژکارکردها با رویکرد فرهنگی است. آن چه در خصوص این کتاب باید گفته شود، نگاه کارکردی آن است که به هیچ وجه جنبهی انتزاعی ندارد و اگر چه مسایل تئوریک و نظری در آن مطرح شده، اما با واقعیتهای عینی ایران انطباق داده شده است.