همترین اتفاق فرهنگی در ایران دورۀ اسلام به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی، پدیدهای به نام «عرفان» است و در سراسر تاریخ ایران عرفان اسلامی و ایرانی، اگر دو یا سه چهرۀ نادر و استثنایی وجود داشته باشند، بیتردید بایزید بسطامی یکی از آنهاست. این اهمیت تا بدانجاست که برخی او را از شاگردان امام صادق (ع) دانستهاند. دربارۀ هیچکدام از عارفان اسلامی مانند بایزید ابهامات و سوالات بیپاسخ وجود ندارد؛ از سال تولد و مرگ وی تا استادان و همنشینان و همعصران او. فاصلهای که میان سالهای زندگی و مرگ او (قرن دوم و سوم هجری) تا زمان تألیف کتاب «النور» ابوالفضل سهلگی در نیمۀ اول قرن پنجم هجری به عنوان کهنترین مقامات موجود دربارۀ بایزید بسطامی، این ابهامات را بیشتر کرده است. ابوزید طیفور بن عیسی بن سروشان در یک خانوادۀ زرتشتی بسطامی که تازه به اسلام گرویده بودند، متولد شد و جز در موارد اندک، همۀ عمر در بسطام زیست. محلهای که بایزید در آن زاده شد، موبدان نام داشت که برگرفته از فرهنگ قبل از اسلام بود. بایزید در کودکی برای فراگرفتن قرآن و حدیث به مکتب فرستاده شد و از همان جوانی باطنی روشن داشت؛ هرچند بایزید امّی معرفی شده، اما با توجه به نقل یک روایت از حضرت رسول توسط بایزید در کتاب «النور» امّی بودن او مورد تردید است. میتوان گفت این مطلب مربوط به علم ظاهری او بوده و در حقیقت «در کمال علم باطن او تردیدی نیست». فصل اول این کتاب اختصاص به بررسی سیره، زمانه و زندگی بایزید دارد.