در هم تنیدگی دو فرهنگ ایرانی و عربی، گزارهای کلی و بدهبستان میان ادبیات فارسی و عربی از بدیهیات همسایگی است اما واکاوی چند و چون این بستانکاریها و دخل و تصرف شخصیت و ذائقه ایرانی در آنچه از عربی گرفته به این طیف پژوهشها، ظرافت میبخشد و پذیرش برخی ادعاهای کلی را دشوار مینماید که انواع ادبی و مضامین مشترک از قبیل: شعر غنایی، رسایل و مقامات که از ادبیات عرب به ادبیات فارسی راه یافت، به اندازهای متنوع و گسترده است که در پارهای از انواع ادبی، جز تقلید محض و محو اصالت هنرمند، فرجامی نداشته است. این پژوهش، وظیفه دارد تاثیرپذیری شعر حافظ از عربی و امکانات زبانس و ادبی را که آن فرهنگ در اختیار حافظ قرار میدهد، به خوانش بکشد و عقلانیت او را در این زمینه و در آن زمانه توضیح دهد و بکوشد بخشی از اشارات و تلویحات فرهنگ عربی را در قالب واژه، ترکیب، تصویر، ملمع و غیره در دیوان شاعر، توصیف و تحلیل کند. به هر روی، عربیسرایی، عربی نویسی و حتی عربی مأبی در برهههایی از تاریخ ما از ویژگیهای فرهنگ ایرانی به شمار میرود که امروز با دور شدن از آن روزگار و تغییر نگرش نسبت به فرهنگ عربی، پذیرفتن آن برای ایرانیان دشوار و نیازمند پژوهش و زودن غباز زمان است و...