توماس مان که زادهی دوران صدراعظم آهنین بود، در دوران شکوه و جلال امپراطوری آلمان جوانیاش را گذراند، حماقتهای ویلهلم دوم که منتهی به پایان امپراطوری و سقوط همهجانبهی آلمان شد را دید، دوران حکمرانی حزب نازی را در مهاجرت و عسرت از سر گذراند و تا ده سال پساز جنگ دوم هم زندگی کرد و آلمان و اروپای پساجنگ را ناظر بود. عمر هشتادسالهی او چنان با وقایع متعدد تاریخی همزمان بود که از نویسندهی بزرگ آلمانی، مردی به غایت فرزانه ساخت. مان که در 1929 نوبل ادبیات را دریافت کرد، از ستایشگران غولهای ادبی و هنری قرن نوزدهم بود و متنهای بسیاری دربارهی آنها نوشت و منتشر کرد. امروز همگان او را با رمانهای بزرگاش میشناسند و از او با کوه جادو و بودنبروکها یاد میکنند، اما چیزی که نباید از آن غفلت کنیم اهمیت جستارهای او و نقد و نظرهایش پیرامون آثار ادبی بزرگ، نویسندههای مهم تاریخ ادبیات و مسائل مختلف سیاست، تاریخ و فرهنگ است. کتاب «جنگل غولها» مجموعهای از مقالهها و جستارهاییست که توماس مان دربارهی تعدادی از نامدارترین نویسندگان، متفکران و هنرمندان همهی دورانها نوشته است. گوته، تولستوی، فروید و واگنر، غولهایی هستند که مرزهای شعر، رمان، روانکاوی و موسیقی را جابجا کردند و جنگل غولهای توماس مان با نظرگاه شگفت این غول آلمانی، با دقت و ریزبینی فراوان به آثار و تأثیر آنها در حوزههای مختلف زیست انسانی پرداخته است.