داستان رمان پیش رو از زبان دختری به نام سلاله روایت می شود، کسی که پدرش را سال ها پیش از دست داده و با زنی که روزگاری امان پدرش را بریده بود و حالا هم با کارهایش او را عصبی می کند زندگی می کند. مادرش مدام دنبال مهمانی های آن چنانی و سر و وضع عجیب و غریب است، برعکس او سلاله به هیچ مردی فکر نمی کند. به هیچ مردی جز نوید، پسر خود ساخته ای که چیز زیادی از مال دنیا ندارد اما با اخلاق نه چندان خوب او کنار می آید و گاهی آن قدر صبور است که سلاله را به هم می ریزد. پیشنهاد دوست مادرش برای رفتن به یک مهمانی آن چنانی که شاید بتواند در آن کسی را پیدا کند تا سهمش از خانه را بخرد و او را از زندگی با مادرش نجات بدهد، آن قدر وسوسه انگیز است که سلاله را به فکر فرو می برد…