در این فیلمنامه علمی تخیلی به این نکته اشاره میشود که "همه چیز و همه کس براساس "انتخاب" در جای خود قرار گرفتهاند، اما از این که این "انتخاب" چگونه صورت گرفته جز در لفافه، چیزی نمیگویند. انتخاب از دید ماشینها، یعنی سیاه یا سفید، بله یا خیر.... و خلاصه صفر یا یک! ماشینها بر خلاف انسانها چیزی جز انتخاب "دو دویی" نمیشناسند و قادر به درک طیف گسترده خاکستری در این میان نیستند. شاید به همین سبب است که با وجود برنامهریزیهای بی نهایت دقیق، باز هم "ماتریکس" "باگ" دارد. [در اصطلاح برنامه نویسان کامپیوتر، به عیب یابی و رفع نقص برنامهها میگویند] و این "باگ"، "نیو" است!... در داستان "ماتریکس" نظیر همین چالش، پیش روی ماشینها قرار گرفته است: انسانها نمیتوانند در "باغ عدن" زندگی کنند! هیچ آرمان شهری پاسخگوی نیازهای ذهنی بشر نیست... پس چه باید کرد؟ "بازگذاری ماتریکس" از زاویه دید ماشینها به این موضوع میپردازد. "طراح" آشکارا اعتراف میکند که "ماتریکس" در ایجاد نظارت "همه جانبه" بر انسانها کامیاب نبوده است و طی یک دوره بازگشت کمابیش معین باید از نو طراحی شود".