این کتاب فارغ از مقدمه از شش فصل «دربارهی تفسیر: ادبیات همچون کنش نمادین اجتماعی»، «روایتهای جادویی: دربارهی کاربرد دیالکتیکی نقد ژانر»، «رئالیسم و میل: بالزاک و مسئلهی سوژ»، «کینتوزی موثق: گسستها و ایدئولوژههای ژانری در رمانهای «تجربی» جورج گیسینگ»، «رمانس و شیءوارگی: پیرنگسازی و بستار ایدئولوژیک در کار جوزف کنراد»، «نتیجهگیری: دیالکتیک اتوپیا و ایدئولوژی» تشکیل شده است. فردریک جیمسن ناخودآگاه سیاسی را برای نخستین بار به سال ۱۹۸۱ منتشر کرد، البته نه بهقصد مشارکت در اندیشهبازار نظریهورزی (شبه) انتقادی، بلکه اتفاقا بهقصد ایراد فرانقدی مارکسیستی بر نقدهای موجود، در جهت برگذشتن از این نقدها. دامنهی وسیع تحلیلهای مطرح در ناخودآگاه سیاسی، بههمراه بینش انتقادی نافذ و قدرتمند نویسندهاش، خواندن این کتاب را برای علاقهمندان علوم انسانی چندان لذتبخش کرده است و برای صاحبنظران این علوم، چندان ناگزیر، که بهرغم دامنهی ارجاعات بسیار گسترده و دشوارخوانبودن نثر بهغایت پیچیدهاش، تاکنون به پرمخاطبترین زبانهای جهان برگردانده شده و وسیعا مورد استناد قرار گرفته است. با ورود تفکر انتقادی فرانسه به فضای اندیشگانی آمریکا در دههی ۱۹۷۰، زمینهی ظهور و گسترش حالوهوای کاملا تازهای از اندیشورزی انتقادی فراهم شد، زمینهای که فردریک جیمسن آن را «اندیشهبازار» میخواند. هدف جیمسن در اینجا، نظرکردن بر آشفتهبازار نقد و گشودن چشماندازی بوده است به وسعت «واپسین افق پیشاروی هرگونه خوانش و تفسیری».