کتاب پیش رو یک اتوبیوگرافی از دختر جوان و جسور سوری است که در حرفه ی روزنامه نگاری فعالیت دارد، دختری که با قلمی بی پروا و نظمی ساده از آن چه که بر او و همراهانش گذشته برای فرزندی نوشته است که هنوز پای در این دنیا نگذاشته است. روزنامه نگاری که قصد دارد سکوت را بشکند و تجربه ی دشوار زیستنش را به همگان نشان دهد، تجربه ی گرفتار شدن در زندان در پی فعالیت های اجتماعی و رسانه ای که به امید بهبود اوضاع کشورش انجام داده است. هنادی ز حلوط اکنون یک مهاجر است، مهاجری که هم چون هزاران فرد دیگر مجبور شده برای زنده ماندن و آزادی سرزمینش را ترک کند اما این جدایی باعث نمی شود که حتی لحظه ای از سوریه غافل شود، گویی که قرار است به زودی به آن بازگردد.