دریغا، من خود نیز در نوشتن این متن، بی تکلف نبوده ام، اما همه سعی ام این بوده در این سی و چهار سال؛ تا روح گفتار را در نوشتن شهود خویش (شعر) درک کنم. بهْکرد زبان مادری ما در گرو عبور از «ادبیّت مسموم» است. باید باور کنیم که زبان دیوانی و این نوع نوشتار عاریتی، سنگواره شده است. تیپ زبان ما نه ارعاب زبان و لغت عرب است، نه خودخواهی ترکیبات جفاکار اهل غرب! چهره زیبا و صبور زبان مادری ما، زبان بخشنده و فراپذیر گفتار است؛ در همه حوزه ها: ادبی، علمی، فلسفی، فنی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری و ...! نه آنقدر متعصب هستیم که غیر به خویش راه ندهیم، نه آنقدر مظلوم و تسلیم ... که کلمهْ کش دیگران. ما «نیروهای جهانی زبان» را در جان و گفت خویش گوارده می کنیم تا در زیستْ بوم تازه خود، «حس تبعید» و «حصر معنا» نداشته باشند. آن چه خواندید بخشی از مقدمه ی کتاب «دعوت به دعای عهد زنان» است