داستان های شجاعی در این مجموعه به بیانی ساده آئینه ای است از زخم هایی که نویسنده رد آنها را بر پیکره اجتماع پیرامون خود میبیند و درک می کند، زخم هایی از جنس نابودی و بی معنی شدن عشق و به تبع آن بنیان های خانوادگی، جنون های عاطفی و عکس العمل های حاصل از آن که از نتایج زندگی در جوامع رو به مدرنیزه شدن است و نیز مسائلی از این دست. شجاعی در داستان های مجموعه «امروز، بشریت…» از نظر محتوایی بسیار صریح و رک می نویسد. عبارات به کار رفته در داستان های او گرچه توهین آمیز و رکیک نیست؛ اما بسیار بی پروا پشت سر هم به کار رفته است و فضایی به شدت منتقد را حاصل کرده است.