نویسنده در معرفی این کتاب آورده است؛ «اندوه خاک» ادای احترام عمیقیست به تپه ماهورهای زادگاهم که رد خشن و بیرحم بلدوزر و ماشینهای سنگین، سنگ های زیبایش را شکسته است و احترام عمیقتریست به تنهایی های مادرم که در زمان نوشتن این کتاب، تنها چای و لیموی عصرانه «دی خسرو» آنقدر ارجمند بود که می توانست رشته تسبیح اندیشه ام را پاره کند. زنی به زلالی چشمه ساران که «همه برگ و بهار/در سرانگشتان اوست». «اندوه خاک» ادای دین من به مردم خوزستان نیز هست. مردمانی رنج کشیده و نجیب که از آن همه ثروت این خاک تنها ریزگرد نصیبشان شده است. من پانزده سال است در این خاک نحیف شده لب ترکیده آنچه دیده ام هزار به یک نیکی و مهر بوده و یک به هزار سکوت و ناراستی. من کنار رود دز مردمانی را دیده ام که با عشقی عمیق به جریان آب خیره اند، با همان نگاهی که به فرزندان خود می نگرند. «اندوه خاک» پاسخیست به ندای قلبم در یافتن راهی که ادبیات را به تپه ماهورها نزدیک کند، من این راه را در شعرهای نیما، شاملو، فروغ و آتشی دیدم و آن را در فلسفه هایدگر، کانت و مارکس ریشه یابی کردم. «اندوه خاک» کتابیست برای کسانی که دغدغه طبیعت و ادبیات دارند، برای همه کسانی که از خواندن ادبیات به روشهای کهنه خسته شده اند و به دنبال پیداکردن روزنه تازه ای برای بازکردن جهان بی انتهای شعر هستند.