کتاب "کوچ در پی کار و نان" به قلم "محمد مالجو"، "فاعلیت منفعلانه مستمندان آذربایجان از 1327 تا 1329 خورشیدی" را زیر ذرهبین برده است. این کتاب میکوشد بخشهایی از تاریخ معاصر ایران را که تاکنون مغفول مانده بود، با تکیه بر مقالاتی که طیفی از مکاتبههای رسمی و درخواستهای عمومی را در بر میگیرد، به تصویر بکشد. در اواخر دهه 1320، مردم بی بضاعت آذربایجان به تهران مهاجرت کردند. این یکی از اولین موارد در تاریخ معاصر ایران بود که مدیران سرمایهداری مجبور شدند برنامههای اقتصادی و اجتماعی مختلفی را هر چند در سطح بسیار پایین، برای کمک به محرومان شهر طراحی و اجرا کنند. بر این اساس، "کوچ در پی کار و نان" که به ظاهر حرکت فراموش شدهای از مستضعفان آذربایجان در مقیاس تاریخی است، آغاز به کارگیری چندین سیاست اقتصادی و اجتماعی در زمینه برخورد با فقرا در مقیاس ملی شد. با این وجود، رفتار بوروکراتها لزوما بازتابی از دلسوزی دولت برای فقرا یا نوعدوستی خیرخواهانه نبود. بلکه به منظور حفظ منافع طبقات حاکم به عنوان یک کل، دیوانسالاران ناگزیر تلاش کردند به مشکلاتی که در کشورداری در طول تاریخ ایران ظاهر میشد و از اواخر دوره پیش از مشروطه به بعد اهمیت فزایندهای پیدا کرد، رسیدگی کنند. "فاعلیت منفعلانه مستمندان آذربایجان از 1327 تا 1329 خورشیدی"، مسئولان را موظف کرد که برنامههایی را برای رسیدگی به فقرای کشور طراحی و اجرا کنند. این نه مقاومت آشکار یا پنهان دهقانان بود که محدود به روستاها باشد و نه سیاست سنتی طبقه کارگر، که در این مقطع هنوز فراگیر نشده بود. در سالهای پایانی دههی بیست شمسی، پراکندگی فقرای آذربایجان قطعا یک فاعلیت منفعلانه بود و کتاب "کوچ در پی کار و نان" به قلم "محمد مالجو" ابعاد مختلف آن را بررسی میکند.