وقتی صحبت از موفقیت در فرایند روان درمانی و دستاوردهای بالینی می شود،نمی توان از حساسیت و شکنندگی این کار غافل شد.نکته ای که در هیچ کجای برنامه های آموزشی یا رویکردهای درمانی و پزشکی به آن اشاره نمی شود.به عبارتی شاید حتی بتوان گفت که اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد. سر فصل های درسی در دوره های آموزشی روانشناسی،روانپزشکی،مشاوره و مددکاری با تاکید بر آموزش نظریه های مختلف،روش های پژوهش،ابزاریابی،شیوه های روان سنجی،روش های مشاوره و تکنیک های بالینی تدوین می شوند.ولی وقتی نوبت به اصل مطلب یعنی قضاوت های درمانی و لحظات مهم مربوط به تصمیم گیری بالینی می رسد،این آموزش ها چندان غنی به نظر نمی رسند.به بیان دیگر می توان چنین گفت که توجه کافی و سازمان مند به سهم هنر و ذوق در موقعیت روان درمانی و مداخلات بالینی نشده است.عاملی که در روند پیشبرد مصاحبه ها و مقابله با اشتباهات و خطاهای جزئی بسیار موثر است.خطاهایی که منجر به قطع رابطه ی درمانی می شوند.