ملکم گلدول در کتاب پرفروش نقطه تحول (The Tipping Point) تعریف تازهای از چگونگی درک ما از دنیای اطراف دارد. اکنون در کتاب یک نگاه، او طریقه درک ما از دنیای درون را متحول میکند. یک نگاه کتابی است درباره اینکه چگونه بدون فکر کردن فکر میکنیم، درباره تصمیمهایی که بهنظر در یک لحظه گرفته میشود در یک چشم بههم زدن و همه اینها به آن سادگیها که بهنظر میآیند نیستند. چرا بعضی از افراد تصمیم گیرندههای فوقالعادهای هستند، درحالیکه برخی دیگر ناتوانند؟ چرا برخی پیرو غرایزشان هستند و برنده میشوند، درحالیکه عدهای دیگر در اشتباه دست و پا میزنند؟ مغز ما واقعا در اداره، در کلاس، در آشپزخانه، و در خانه چگونه کار میکند؟ و چرا اغلب بهترین تصمیمات آنهایی هستند که توضیحشان برای دیگران غیرممکن است؟ در کتاب یک نگاه با روانشناسی آشنا میشویم که میداند چطور با مشاهده چند دقیقهای صحبت زوجها طول زندگی زناشویی آنها را پیشبینی کند؛ مربی تنیسی که میداند پیش از اصابت راکت با توپ آیا بازیکن خطا میکند یا خیر؛ متخصصان عتیقهشناسی که با یک نگاه، اصل یا تقلبی بودن شیء را تشخیص میدهند. همچنین شکستهای بزرگ قضاوت در یک نگاه نیز در این کتاب شرح داده میشود: انتخاب وارن هاردینگ؛ تولید کوکای جدید؛ و کشتن دیالو توسط پلیس. یک نگاه فاش میکند که تصمیمگیرندههای بزرگ آنهایی نیستند که بیشترین اطلاعات را فرآوری میکنند یا بیشترین زمان را صرف فکر کردن میکنند، بلکه کسانی هستند که هنر تمام عیار «برش نازک» را دارند یعنی از بین انواع خصوصیات مربوط به یک مسئله، اصلیترین آنها را جدا میکنند.