رهیافت پرسش از بازنماییها در تحلیل سیاست هیچ چیز را بدیهی نمیانگارد. چه بسا که موضوع کاوش آن خود ایدهی سیاستگذاری است. نفس ادعای سیاستگذاری متناسب با دریافتی خاص از نقش دولت است که میخواهیم در آن مداقه کنیم . سیاست بعدی فرهنگی نیز دارد. سیاست در بستری تاریخی، ملی و بینالمللی شکل میگیرد و به همین اعتبار بی راه نیست که به سیاست در معنایی انسانشناختی و به مثابه محصولی فرهنگی نیز بیاندیشیم. این شکل از مواجهه با سیاست یعنی پرسش از منابع و چگونگی عملکرد سیاست - بخشی از پروژه ای بزرگ تر است فهم چگونگی واقع شدن سیاست و تبعاتش برای آنان که مورد حکم فرمایی قرار میگیرند. هدف از پرسش دربارهی چگونگی واقع شدن سیاست فهم این است که چطور «نظم» تداوم مییابد و ما چطور با و تحت انقیاد قواعد زندگی میکنیم. بنابراین پرداختن به سیاست عمومی و نحوهی حکمفرمایی ـدر معنای موسعشـ نه تنها شامل قوانین و قانونگذاری میشود بلکه از آن فراتر فهمی جامع از ادارهی اجتماعی و نقش متخصصان و کارشناسان را نیز در بر میگیرد.