کتاب «کلوپ شانس و شادی» رمانی نوشته «ایمی تن» است که اولین بار در سال 1989 منتشر شد. «جینگ-می وو» نخستین حضور خود در یک باشگاه بازی «ماژونگ» در سان فرانسیسکو را به خاطر می آورد که توسط مادر تازه درگذشته اش افتتاح شد. سه عضو باقیمانده در باشگاه و دخترهایشان، به ترتیب، داستان زندگی خود را روایت می کنند. مادرها که همگی در چین به دنیا آمده اند، از سختی ها و مشکلات غیر قابل تحمل، استبداد خانواده هایشان و ترس از دست دادن آبرو سخن می گویند. دخترها نیز که شخصیتشان بیش از هر چیز به واسطه معیارهای آمریکایی شکل گرفته، توقعاتی از مادرهایشان دارند که گاهی اوقات به نظر مادرها، غیرمنطقی است. شکافی بسیار عمیق میان این دو نسل به چشم می خورد: مادرها که خرافاتی و همیشه نگران بداقبالی هستند، دخترهایشان را با این امید بزرگ می کنند که آن ها بتوانند زندگی بهتری از خودشان داشته باشند، اما آن ها همچنین برای فقدان میراثی به سوگ نشسته اند که دخترهایشان هیچ درکی از آن ندارند.