مردم تاریخشان را با رنجهایشان بازمیشناسند! لحظههایی که رنجهای بیهوده، فقدانهای بیدلیل، تجاوزهای... بر زندگی و زمانهی مردمانی آوار شد و نامش را تاریخ گذاشتند. اما آن تاریخی که مردم میشناسند هیچ نسبتی با تاریخی که حاکمان خودشان و متجاوزانشان نوشتهاند و ادعا کردهاند، ندارد؛ تاریخ مردم تاریخ «ما»ست و تاریخ حاکمان، تاریخ «آنها»! تاریخ مردم دوست دارد، عشق، نیکبختی، خفقان، بیچارگی، سور و سوگ را روایت کند و در یک کلام در دایرهی حقیقت بایستد و تاریخ حاکمان، تمام توانش جمع کردن همه، زیر سقف دروغ است. ادبیات تلاش راستین مردم برای روایت تاریخیست که همواره مخدوششده برابرمان گذاشتهاند و کتابی همچون «سور و سوگ» یکی از آن به ادبیات درآوردنهای جدّی این تاریخ است. داستانهایی که در پیوستاری ظریف، ماجراهای هاجرها، عالیهها، یوسفها و ... را روایت کردهاند تا راوی قصههای جاماندهای باشند که تاریخ حاکمان از ما دریغ کردهاند. رضا ملکیان در «سور و سوگ»، جانهای لهشده زیر بار استبداد را به داستانهایش آورده و ظلم مستبد داخلی و متجاوز خارجی را دوشادوش هم برابرمان گذاشته است. داستانهایی از عشقهای به ثمر ننشسته، فرزندان یتیم، مردگان بیکفنودفن، میلادهای بیشادمانی و مرگهای بیسوگواری؛ سور و سوگ داستان داستانهای همهی اینهاست!