به عنوان انسان، مرگ – قطعیت و اجتناب ناپذیر بودن آن – ما را می بلعد. ما آن را موضوع ادبیات، هنر، فلسفه و دین خود قرار می دهیم. احساسات و نگرشهای ما نسبت به فانی بودن و زندگیهای احتمالی پس از مرگ ، از روزهای اولیه ی بشر بسیار تکامل یافته است. دبلیو ام اسپلمن با گردآوری این دیدگاه ها در این کتاب موضوعی و آموزنده، مرگ و مردن را از هر زاویه ای در سنت غربی مورد بررسی قرار می دهد و چگونگی درک و کنار آمدن انسان با پایان زندگی را بررسی می کند. اسپلمن با استفاده از کار باستانشناسان و دیرینهانتروپولوژیستها بررسی میکند که چگونه تفسیر بقایای فیزیکی به ما بینشی نسبت به دیدگاههای ماقبل تاریخ درباره مرگ میدهد. او چگونگی مردن انسان ها را در طول قرن ها، هم در علل مرگ و هم در دیدگاه اعمالی که منجر به مرگ می شود، ردیابی می کند. او سنتهای بزرگ فلسفی و علمی غرب را که به زندگی پس از مرگ اعتقاد نداشتند یا هدف سوگواری را نمیدانستند، مورد توجه قرار میدهد، در حالی که نور تازهای بر باورهای مذهبی عمدهای که در جهان باستان پدیدار شد، بهویژه توسعه قرنها مسیحیت می اندازد. او سه رویکرد به معنای مرگ - نفی زندگی، تداوم در شکلی دیگر، و عدم گرایی - را از هر دو منظر دینی و سکولار-علمی بررسی می کند. تاریخچه مختصری از مرگ که زمینه ای عمیق تر برای بحث های معاصر در مورد مسائل پایان زندگی و تنش بین طول عمر و کیفیت زندگی فراهم می کند، نگاهی روشنگر به روش های پیچیده ای است که انسان ها با مرگ و در حال مرگ روبرو می شوند.