در سال 1985 ابتدا به صورت هفتگی و سپس یک هفته در میان، در مجلة هفتگی «لسپرسو» شروع به نوشتن ستونی به نام «قوطی کبریت مینروا» کردم. عنوان آن، به قوطی کبریتهای قدیمی اشاره داشت با دو تکه فضای سفید در داخلش که جان میدادند برای یادداشتهای کوتاه… این مقالات معمولا ملهم از وقایع روزمره بودند، البته نه همیشه، چون یک شب ممکن بود یک صفحه از هرودوت، افسانههای برادران گریم یا کمیک ملوان زبل را دوباره بخوانم و ایدهای به ذهنم برسد… اما بین سالهای 2000 تا 2015 بیش از چهارصد مقاله نوشته بودم و احساس میکردم بعضی از آنها را میتوان از خطر نابودی نجات داد. فکر میکنم بیشتر قسمتهای این ستون را که در این کتاب جمعآوری شدهاند، میتوان بازتابی از جنبههای مختلف «جامعة سیال»مان در نظر گرفت که در ابتدای همین اثر نیز در موردش نوشتهام.