این کتاب از سه بخش (کلیات، بحثهای نظری و بحثهای تجربی) تشکیل شده است. در بخش نخست کتاب نویسنده به اهمیت بحث جامعهشناسی ورزش پرداخته و اشاره میکند: ورزش دنیای کوچکی است که ارزشهای اجتماعی ویژهای را منعکس میکند. تجلی ارزشها از طریق ورزش نشان دهنده نقش حایز اهمیت ورزش در جامعه است. حتی برخی از مکاتب جامعه شناسی مانند کارکردگرایی به نقش ورزش در ایجاد ثبات اجتماعی تاکید میورزند و آنرا به مثابه نهادی شبه مذهبی تلقی میکنند که با استفاده از مراسم و آیینها و ارزشهای مشترک جامعه را تقویت می کند. همچنین مولف درباره اهمیت ورزش در جامعه اینگونه نوشته: «ورزش در حکم نهادی اجتماعی که با سطوح متعدد و فراوانی از روابط اجتماعی ارتباط دارد و بر عناصر گوناگونی مانند پایگاه اجتماعی، روابط قومی و نژادی، پوشش، زبان و ارزشهای اجتماعی مردم تأثیر میگذارد. در عصر حاضر، ورزش به بخش مهمی از زندگی اجتماعی و فرهنگی بسیاری از جوامع دنیا بدل شده است. بازیهای المپیک، رویدادهای متعدد بین المللی، و به ویژه جام جهانی فوتبال فکر و ذهن میلیونها علاقمند به ورزش را در سراسر دنیا به خود مشغول می کند و در هنگام برگزاری این رقابتها میلیونها تماشگر و بیننده، چه مستقیم و با حضور در عرصه های برگزاری فعالیت های ورزشی و چه از طریق رسانهها، نتایج و اخبار این رویدادها را با دقت دنبال میکنند». افزون بر این، کودکان، نوجوانان و جوانان همراه با تصاویر زنده ورزشهای تلویزیونی و شخصیتهای ورزشی رشد میکنند و از طریق والدین، آموزگاران و ورزشکاران همچون الگوهایی در زندگیشان حضور دارند، تشویق و ترغیب به مشارکت در فعالیتهای ورزشی میشوند. انگیزه این مشارکت ممکن است عوامل گوناگونی مانند تفریح، سرگرمی، افزایش توانایی فیزیکی، تناسب اندام، ارتقای پایگاه اجتماعی و اقتصادی، کسب قهرمانی و شهرت باشد. در فصل دوم کتاب نویسنده به موضوع خشونت ورزشی پرداخته و این موضوع را اینگونه توضیح می دهد؛ که هواداران رویدادهای ورزشی ممکن است به طور ضمنی یا آشکار به تشویق رفتارهای خشن بین ورزشکاران بپردازند و حتی برخی از چنین رفتاری در عرصه ورزش لذت ببرند. همچنین، در مواردی برخی از تماشاگران یا طرفداران تیم های ورزشی نیز از اعمال و حرکات خشونت امیز ابایی ندارند و در برخی مواقع مبادرت به پرتاب اشیا به سوی ورزشکاران، مربیان و داوران می کنند، اموال و تاسیسات ورزشگاه ها را تخریب می کنند، آشوب های خیابانی به راه می اندازند و با سایر تماشاگران و هواداران تیم های رقیب به نزاع می پردازند. در فصل سوم، به تعاریف مختلفی از خشونت و پرخاشگری اشاره شده و دسته بندی های مختلف نظریه پردازان از خشونت و پرخاشگری ارائه شده است. خشونت در عرصه ورزشی عبارت است از بکارگیری نیروی بدنی زیاد که بصورت بالقوه یا واقعی منجر به صدمه و آسیب شدید شود. پرخاشگری در ورزش نیز رفتاری است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام می شود و متضمن بی توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالا خود است؛ پیامدهای پرخاشگری ممکن است فیزیکی یا روانشناسانه باشد. رایج ترین تقسیم بندی مربوط به پرخاشگری، تقسیم آن به دو نوع بازتابی و ابزاری است. پرخاشگری بازتابی یا خصمانه فینفسه با هدف ایراد آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود. این نوع پرخاشگری دارای مولفهای اساسا احساسی بوده و هدف از آن آسیب رسانی است. این نوع پرخاشگری را ”پرخاشگری خشمآلود“ نیز می نامد که در جریان آن فرد پرخاشگر به سبب تلقی دیگری/ دیگران بهعنوان تهدید یا محرکی آسیب رسان خشمگین و برآشفته می گردد. پرخاشگری ابزاری نیز شامل ضرب و جرح و وارد ساختن درد و رنج به دیگری به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن می تواند دستیابی به اهداف گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری متضمن خشونتی غیر احساسی و معطوف به انجام وظیفه است. در فصل چهارم نویسنده به سابقه تاریخی خشونت و اوباشگری در فوتیال در قاره ها و کشورهای مختلف پرداخته است. در بخش دوم کتاب نوبسنده به بحث نظری راجع به خشونت و پرخاشگری در ورزش اشاره کرده و این موضوع را از دیدگاه های روانشناسانه، زیست شناسانه و جامعه شناسانه بررسی کرده است. و در بخش پایانی کتاب پژوهش های داخلی و خارجی انجام گرفته در زمینه خشونت و پرخاشگری تماشاگران را جمع آوری و علل و عوامل پرخاشگری در بین تماشاگران تیم های ایرانی و خارجی بررسی کرده است.