مطالعهی اجتماع انسانی در سدهی بیستویکم وارد عرصهی تازهای شده که انگار بازتعریف جامعهشناسی، اجتماع، دولت – ملت، گروههای انسانی و ... را الزامی کردهاست. جان اری، جامعهشناس شهیر انگلیسی در کتاب «جامعهشناسی فراسوی جامعهها: جابهجاییها در قرن بیستویکم» با نیت و قصدی ویژه و رادیکال به سوی تدوین مانیفستی حرکت میکند که جامعهشناسی تحرکهای گونهگون اجزای مختلف حاضر و غایب در محیط انسانی را توضیح دهد. اری در تعریف و معنای «جامعهشناسی»، «امر اجتماعی» و بسیاری از اصطلاحات پیشینی و جاافتادهی دیگر در محافل علمی و دانشگاهی تشکیک کرده و با پرسشهای متعدد و مکررش سعی میکند توضیح دهد چرا چنین مانیفستی الزامیست و چرا در بحث پیرامون جامعه، مفهومی به نام «مابعد جامعهای» وجود دارد. جامعهشناسی فراسوی جامعهها با رفتن سراغ بسیاری از ابژهها، تصاویر و زوائد مستقر و مستتر در بافتها و لایههای رویی و زیرین، آیندهنگرانه از حرکتهایی حرف میزند، آن هم با مثالها و مصداقهای فراوان، که خواه ناخواه چنان دگرگونکنندهاند که ساختار «امراجتماعی به مثابه جامعه» جایش را به «امر اجتماعی به مثابه تحرک» خواهد داد. جان اری در این کتاب در هفت فصل ابتدا مفصلبندیهای مانیفست عظیمش را انجام میدهد و درنهایت آن چیزی که پرابلماتیک جامعهشناسی فراسوی جامعهها را همچون یک دستورالعمل برمیسازند با هدفگذاری روی اصل تمایزهای سیاسی و تحرکات اجتماعی تبیین میکند.