تنهایی، ناتوانی در برقراری ارتباط، احساس محرومیت، ضعف های رنج بار جسمانی و بیماری درون مایه های اصلی داستان ها است که با زندگی دردناک نویسنده هم سو هستند. ناتوانی های جسمانی و بدن های کج و معوج در داستان های مک کولرز همگی نمود بیرونی تنهایی ها، طرد شدگی ها، ضعف های روحی و عصیان ها است. او که از پانزده سالگی با تب ( روماتیسم ) درگیر بود و در جوانی سکته کرد و فلج شد و یک بار در اقدامی ناموفق تصمیم به خودکشی گرفت، جوهر تمام رنج ها را نوشت و زمانی که همسر دومش او را به یک خودکشی مشترک دعوت کرد، دومین اقدام به مرگ را تنها به شوق نوشتن رد کرد. از آثار او اقتباس های سینمایی و تئاتری بسیاری شده که شاید موفق ترین آن اقتباس ادوارد آلبی از رمان قصیده ی کافه ی غم باشد که صد و بیست و سه بار در برادوی به روی صحنه رفت و...