به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب رودخانه ای که می رفتیم Roodkhanaee ke miraftim

ناشر: روزگار

نویسنده: رامین جهان پور

گروه بندی: ادبیات داستانی

موجودنیست!
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحه: 103
  • شابک: 9789643743581
  • سال چاپ : 1390
  • کد محصول: 60250
  • بازدید: 624 بار
  • تاریخ آپدیت: ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۱۷

معرفی کتاب رودخانه ای که می رفتیم

داستان‌های این کتاب ریشه در خاطرات دوران نوجوانی «رامین جهان‌پور» دارد. او در مقدمه‌ی کتاب آورده است: «می‌خواهم با این بیست و سه قصه، شما را وارد ماجراهایی کنم که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد و هم ‌این‌که به نوجوانان امروز بگویم نوجوان‌های نسل‌های قبل چگونه و در چه حال و هوایی زندگی کرده‌اند.» همه‌ی داستان‌های این کتاب از زبان نوجوانی به نام «بهروز» روایت می‌شود. فضای بعضی داستان‌ها هم برای بیش‌تر مخاطبان آشناست: «شبیه آرتیست‌ها» داستانی است که در آن بهروز به‌خاطر لباس‌های نوی شب عیدش حسابی خوشحال است و به دوستانش فخر می‌فروشد: «احساس می‌کردم قیافه‌ام شبیه آرتیست‌های سینما شده و از خانه که بیرون بروم لباس‌های سفید و براقم چشم همه را خیره خواهد کرد... بچه‌های محل، سرکوچه جمع بودند و با صدای بلند بگو بخند می‌کردند. طبق معمول آن چند روز حرف از تعطیلات نوروزی بود و الک دولک و فوتبال. تصمیم گرفتم به هیچ‌کدام از بچه‌ها محل نگذارم چون احساس می‌کردم برایم افت دارد که با آن لباس‌های شیک سراغ فوتبال و الک دولک بروم!» «پستوی بن‌بست»، «مجله‌ی ورزشی»، «سینمای بروس‌لی»، «کبابی آقاسید»، «ماشین رویاهای ما»، «زنبورها»، «کاسبی» و «ماهی سرخ، ماهی سیاه» برخی دیگر از داستان‌های این کتاب‌اند که از زبان بهروز روایت می‌شوند. رامین جهان‌پور نخستین داستان این کتاب را زمانی که تنها 15 سال داشته نوشته که در یکی از نشریات کودک و نوجوان آن زمان هم متتشر شده است. او بقیه‌ی داستان‌ها را نیز طی سال‌های 1366 تا 1386 نوشته است.