هدف این کتاب بررسی ساختهای سازنده متون روایی داستانی است. به مقولههایی که در فرمالیسم و ساختارگرایی اسلاوی باعث غنای روایتشناسی بینالمللی شدهاند توجه ویژهای شده است. این که کتاب ابتدا به روسی و در روسیه چاپ شده به این دلیل بود که روایتشناسی نوین بسیاری از معقولههای خود را مدیون ایدههای اساسی نظریهپردازان و مکاتب روسی است. باید توجه ویژهای به هواداران صورتگرایی روسی مبذول داشت (از جمله ویکتور شکولوفسکی، بوریس توماشفکسی، یوری تینیانوف، رومان یا کوبسن) و نظریهپردازانی مثل ولادیمیر پراپ، میخائیل باختین، ولنتین ولوشینوف، و اعضای مکتبی معروف به مسکو تارتو، مثل یوری لوتمان و بوریس اسپنسکس. هدف نسخه روسی اولا آشنایی خواننده روسی با پیشرفتهای اخیر نظریهای اصالتا روسی است؛ ثانیا، روشن کردن ظرفیتهای نظری سهم روسیه است که هنوز به طور کامل در این کشور درک نشده است. تصمیم برای در دسترس غرب قراردادن کتاب روایتشناسی روسی مبتنی بر این نکته بود که سهم روسیه (و دیگر کشورهای اسلاوی) در نظریۀ روایت نیازمند ارزیابی گستردهتری بود؛ فارغ از اینکه در دهۀ 60 و70 میلادی به چه میزان به رشته نوظهور روایتشناسی به نظریۀ روایتشناسی توجه شده بود. به هر صورت تمرکز کتاب حاضر من جملۀ نسخۀ انگلیسی آن کمتر بر تاریخ و بیشتر بر رویکرد نظاممند به این نظریه است. تحقیقات تاریخی در مورد برخی مفاهیم کلیدی اساسا به دنبال توصیف پدیدههای متناظر هستند. در تقابل با عنوان روایتشناسی روسی، که میخواست اصطلاحی که هنوز شکل نگرفته بود را به سرزمین مادری صورتگرایی و ساختارگرایی معرفی کند و در نتیجه این رشته را به روسیه معرفی کند، عناوین انتخابی غرب و بافت روایتشناختی گستردۀ آن یعنی عناصر روایتشناسی و درآمدی بر روایتشناسی، نشان داد که رویکرد اتخاذ شده به بنیادها و مسائل پایهای و نه رویکردی فراگیر نظر دارد. کتاب بعد از توضیح ویژگیهای روایت در داستان روی عناصری تأکید دارد که از یک سو از مطالعه منظر (مثل ساختار ارتباط و موجودات اثر روایی، روایۀ دید روایی، ارتباط بین متن روای و متن شخصیت) و از سوی دیگر از مطالعۀ طرح داستانی (روایتمندی، رخدادمندی، دگرسانی روایی وقایع) به دست میآید. مسائل مرتبط با شرایط انسانشناختی و کاربردشناختی روایت یا ارائه نشده یا بسیار خلاصه ارائه شده است. همچنین ماهیت روایتشناسی، مناسبت ابزارهای آن برای رشتههای مرتبط و مسئلۀ به اصطلاح «روایتشناسیهای جدید» حذف شدهاند. در نتیجه میتوان آن را همچون نظریهای در موردآثار روایی در نظر گرفت که به طریقی خاص به ریشههای اسلاوی پژوهش روایت متمایل است. روایتمندی ویژگی سازندۀ روایت است. در رقابت با دیدگاه کلاسیک که روایتمندی را با میانجیگری و رویکرد ساختارگرا را به روایت به مثابۀ بازنمایی تغییر وضعیت مرتبط میسازد، راه حلی بینابینی پیشنهاد شده که شامل دو معنای متمایز برای صفت «روایت» میگردد. روایت در مفهوم وسیعتر، متونی هستند که تغییر وضعیت و در نتیجه داستان را (در فرم مینیمال، مثل «شاه مرد») بازنمایی میکنند؛ روایت در مفهوم محدودتر، متونی هستند که یک داستان را با میانجیگری راوی عرضه میکنند. در میان تغییرات وضعیت که ادبیات تعدادی بیشماری از آنها را داراست، گروهی را که شرایط خاصی دارند باید جدا کر، یعنی رخدادها. با اتخاذ دیدگاه پیشنهادی یوری لاتمن، که شرایط لازم برای رخداد را «عبور از مرز ممنوع»، «تغییر وجهۀ [اجتماعی] در طول مرزهای حوزۀ معنایی»، یا «عدول معنادار از هنجار» میداند، تعریف زیل پیشنهاد شده است: رخداد، تغییر وضعیتی است که مستلزم واقعیت و نتیجهمندی است و شرایط ربط، پیشبینیناپذیری، مقومت، برگشتناپذیری و بازگویینکردن را تحقق میبخشد.