هدف کتاب حاضر بررسی چگونگی انگاره سازی ذهنی و بازنگری در انگاره های پیشین در جریان فرایند پردازش داستان است. به سخن دیگر, نگارنده کوشیده است تا از راه بازسازی انگاره هایی که به «آفرینش» داستان می انجامند, روند «خوانش» داستان را توضیح دهد و آن را در چند نمونه از داستان های کوتاه فارسی بیازماید. پیش فرض نگارنده این بوده است که مخطبان – هم خوانندگان عادی و هم منتقدان ادبی – به منظور درک داستان, ابتدا اجزای سازنده آن را شناسایی و تعبیر می کنند. اگرچه ممکن است این مدعا در نگاه نخست بسیار بدیهی به نظر آید ولی چننان که خواهیم دید به هنگام ارزیابی, با مشکلات پیچیده ای رو به رو می شود که تنها شماری از آن ها در پژوهش حاضر مطرح شده اند.