رمان «کتاب بی نام اعترافات» در میان آثار این نویسنده یکی از بهترین نمونه هایی است که او سعی کرده است با آن در این مسیر گام بردارد و دغدغه های فراداستانی خود را در قالب روایت داستانی به مخاطب منتقل کند. این رمان نمونه ای است قابل اعتنا از طبع آزمایی نویسنده برای خلق لحن داستانی متفاوت و در این مسیر استفاده از دیالوگ های صریح و کوتاه با چاشنی استفاده از عبارات و جملاتی به زبان آذری که هم شیرین است و هم تاثیرگذار و جذاب. داستان از آنجایی شروع می شود که با فوت پدر، خودنویس او به همراه پانصد ششصد صفحه دست نویس به پسرش داده می شود و اکنون او سعی دارد که از دل دست نویس ها داستانی را بازنویس کند که قهرمان آن نوجوانی است که با وجود محدودیت ها و ممنوعیت هایی که از طرف دولت در آن دوران وجود داشته، به همراه عمو و چند نفر دیگر به شبیه خوانی مشغول می شود.