وقتی آدم کسی را دوست نداشته باشد، نه در این سوی زندگی و نه در آن سو، اهمیتی ندارد نمی تواند او را ببیند. وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا می کند، تا آخر عمر. این یک قانون قدیمی دنیا ست، قانونی نامکتوب: هر کسی که چیزی بیشتر دارد. در همان لحظه، چیزی کمتر دارد. هیچ چیز دوام ندارد. هیچ چیز تا ابد باقی نمی ماند و خوشبختی آلبن هم به خصوص به این دلیل کم دوام تر است که مسری شده. در جایی که فقط یک دیوا نه وجود دارد، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند. خوشبختی واقعی، وعده خرید یا بستن قرارداد نیست. خوشبختی واقعی این است: یک چهره ناشناس، و اینکه گفته ها چگونه کم کم آن چهره را روشن می کنند، آشنا، صمیمی، شکوهمند، ناب و خالص.