یک ارزیابی شگفت انگیز و تحریک آمیز از سلطه ی جهانی آمریکا توسط نویسنده ای با تجربه طولانی و سطح بالا در دولت ایالات متحده. حداکثرگرا تاریخ سیاست خارجی آمریکا را در پرتو نور غیرمنتظره ی جدیدی قرار می دهد و در عین حال درس های تازه و قانع کننده ای را برای حال و آینده ترسیم می کند. استفان سستانوویچ استدلال می کند که وقتی ایالات متحده در جهان موفق شده است، این کار را نه با ادامه مسیر، بلکه با تغییر آن انجام داده است - معمولا در میان مناقشات عمیق و عدم اطمینان. برای چندین دهه، ایالات متحده قدرتی بوده است که هیچ قدرت دیگری شبیه آن وجود نداشت. با این حال، روسای جمهور و سیاست گذاران نگران هستند که آنها - و حتی بیشتر، پیشینیانشان - همه چیز را درست انجام نداده اند. آنها با خود می گویند که کشورهای دیگر کمک چندانی به رویارویی با چالش های مشترک ندارند. نهادهای بین المللی بد کار می کنند. یک سیاست خارجی موثر هزینه زیادی دارد. حمایت عمومی متزلزل است. سستانوویچ نتایج چشمگیر برتری جهانی آمریکا را که بر روی این پایههای مضطرب بنا شده است، بررسی میکند، چرخههای تعهد بیش از حد و عملکرد ضعیف، اوج موفقیت و اعتماد بههمراه پایینترین شک و تردید را بازگو میکند. ممکن است فکر کنیم زمانی بود که نقش بینالمللی آمریکا منعکسکننده اتحاد دو حزبی، تداوم سیاست و توانایی منحصر به فرد برای همکاری با دیگران بود، اما این کتاب داستان متفاوتی را روایت میکند. حداکثرگرا داستانها و شخصیتهایی را کشف میکند که سیاست خارجی آمریکا را زنده میکنند. چه کسی می دانست که لیندون جانسون برای دور ماندن از جنگ در ویتنام چقدر سخت جنگید - یا هنری کیسینجر چند بار ایده دیدار از چین را به سخره گرفت؟ چه کسی به خاطر دارد که جورج بوش پدر دیپلماسی رونالد ریگان را بیش از حد منفعلانه می دانست یا بوش جونیور دیپلماسی بیل کلینتون را بیش از حد فعال می دانست؟ رهبران و افراد شرور به طور یکسان از این بازگویی با تمرکزی دقیق تر از همیشه بیرون می آیند. سستانوویچ در گذشته درس هایی می یابد که حال آشفته ی آمریکا را پیش بینی و روشن می کند.