"ایران و تنهائیش" اثری است از "محمد علی اسلامیندوشن" که مجموعه مقالات وی را در شناسایی و اصلاح مشکلات رفتاری و فرهنگی ایرانیان شامل میشود و از منظر تاریخی و جامعهشناختی به تحلیل آنها میپردازد. به گفته استاد "محمد علی اسلامیندوشن"، از آنجایی که ایران با یونان تماسهای سیاسی داشت و درگیریها و کشمکشهای متعدد بین دو ملت وجود داشت، این امر همواره عاملی برای قضاوتها و جهتگیریهای نامشخص بین دو تمدن شد و حضور یونانیها، دموکراسی یونان و قدرت عظیم ارتش ایران به این موضع گیریها کمک کرد. علت زاویهدار بودن مطالبی که مورخین یونانی درباره ایران ذکر کردهاند، در مواردی به همین مساله برمیگردد. وقتی به تاریخ ایران نگاه میکنیم، تنها صحنهای از جنگ بین قدرتهای خارجی را میبینیم و "ایران و تنهائیش" این مساله را که سبب بسیاری از مشکلات فرهنگی در ایران شده بررسی میکند. از مغولان گرفته تا ورود اعراب به کشور، ایرانیان، بیش از هر زمان دیگری احساس میکردند که باید سخن بگویند و صدایشان را باقی بگذارند و با سرنگونی حکومت ساسانی که تحصیلات را به کشیشها و معلمان محدود میکرد، فضایی برای رشد افراد فراهم شد. اما به دلیل فقدان آزادی بیان سیاسی در آن محیط هولناک، مجبور شدند به زبان عرفانی و کنایه روی بیاورند و در نتیجه بیشتر بزرگان، صحبتهای مهم را به شکل شطحیات یا از زبان مجانین نقل میکردند. در این دوره که معادل با دوران سلجوقیان و ایلخانان است، اوج عرفان در ایران مشاهده میشود. سپس با اضافه شدن اندیشههای خیامی و آمیخته شدن آن با این محیط معنوی، مردم که از جامعه ناراضی و ناامید بودند، کم کم متوجه شدند که تنها راه نجات، تکیه بر خود است. مردم برای تحمل فضای وحشتناک آن زمان به پناهگاهی امن نیاز داشتند و این امنیت تنها در درون هر فرد پیدا میشد. "محمد علی اسلامیندوشن" همینطور در تاریخ به جلو حرکت میکند و شرح "ایران و تنهائیش" را بیان میکند.