کتاب « قاضی و جلادش »، رمان مدرن کاراگاهی به قلم درخشان "فریدریش دورنمات" است که اسرارآمیز بودن سبک نوشته هایش ، یاد آور آثار "آلن روبه گریلت" است و داستان های علمی تخیلی پست مدرن "پاول استر" و دیگر رمان نویس های معاصر "نئو نوآر" را به خاطر می آورد. این کتاب داستان بازرس برلاخ را دنبال می کند که بین دنیاهایی حرکت می کند که به نظر می رسد تمایز بین جرم و عدالت از بین رفته است. قهرمان کتاب « قاضی و جلادش» از "فریدریش دورنمات" بازرسی پیر است که روزهای آخر عمر خود را می گذراند. او رئیس مامور جوانی است، که به قتل می رسد و داستان در مسیر تحقیقات این قتل ادامه می یابد. با وجود اینکه برلاخ ظاهری قهرمانانه ندارد اما ماموری کارکشته است که در ضمن، رییس مامور کشته شده یعنی اشمید که یکی از بهترین افسرهای او بود، نیز می باشد. در ادامه ی داستان، برلاخ از دستگیر کردن یک قاتل به منظور دست داشتن او در قتل یک جنایتکار که از او زیرک تر بوده است، چشم پوشی می کند و در سوء ظنی ، با چک کردن کلینیک یک پزشک سابق نازی، او را به امید وادار کردن وی برای لو دادن خود تعقیب می کند. نتیجه ی کار، دو واقعه ی هیجان انگیز است که فلسفه ی وجودی و ژانر کارآگاهی را به همگرایی خیره کننده می رساند. رمان « قاضی و جلادش » به قلم "فریدریش دورنمات" را می توان به عنوان این گزاره هم درک کرد که انسان ها زمانی که سرنوشت دیگران را تعیین می کنند قاضی می شوند و وقتی وسیله ای برای دیگران می شوند مزدور می شوند.