در روزی که ابلیس برای تنیس بازی بیرون آمد با نمایشنامه ای طنز اما با نگاهی متفاوت به مساله ی هراس انسان در برخورد با هجوم بیگانگان روبه رو هستیم. برخلاف عنوان این نمایشنامه، معنای پراحساسی در زیرمتن اثر موجود است. پنج نفر از اعضای یک باشگاه ثروتمند، در اتاق نگه داری کودک این باشگاه جمع شده اند و بحثشان بر سر این است که چطور از دست هجده زن که به زمین تنیس رخنه کرده اند، خلاص شوند... کوپیت، با این ترفند می خواهد تئاتر دوستان را وادار کند تا نمایشنامه ای سرشار از رازگشایی ها، افشاگری ها، متلک ها و حاضرجوابی هایی نهفته در متن بخوانند. کوپیت به دلیل طنزهای فرهنگی اش و یا به قولی برداشت های طنزآمیزش از آداب و رسوم امریکایی به شهرت فراوانی رسید. او را باید یکی از هوشیارترین و ژرف اندیش ترین استادان تئاتری جهان دانست. نمایشنامه های او تاثیری ماندگار و جدی در تاریخ تئاتر جهان دارند و از سویی دیگر او را باید آیینه ی تمام عیار مشکلات اجتماعی معاصر نامید.