داستان حاضر، ماجرای زندگی فردی با نام «سخی خاوری» است. سخی فردی شیعه مذهب و افغانستانی است که بعد از شهید شدن پدرش در جنگ با طالبان به همراه مادر به ایران آمده است. بعد از مدتی مادر سخی از دنیا میرود. پس از این اتفاق سخی با فردی با نام «آصف» که یک مبارز ایرانی در افغانستان است. آشنا و به همراه او به کشورش بازمیگردد. او، آصف و نامزدش با طالبان به عنوان عمّال آمریکا و انگلیس که از برای تبلیغات سوء علیه اسلام استفاده میشد، درگیر و به عنوان تروریست و اسیر میشوند. در این اسارت، آصف و نامزدش در آتش سوزانده شده و سخی به پای چوبة دار میرود.