آکی کوریسماکی وصیتنامهنویس نیست، به همین دلیل در آخرین فیلمش «فراسوی امید»، همان فیلمی که پسازآن اعلام کرد دیگر فیلم نمیسازد، ناامیدانه تا آنجا که باید شوخطبعی را میکشد و به اندوه و ناامیدیاش از دوام خیر انسانی دامن میزند. کارنامهی فیلمساز حکایت از قوام و دوام و ثبات سبکی دارد که پلانهای تخت را از پس خشکی و ضدیت با رمانتیسیسم به اعتقاد راسخ مولف به وجود لایتناهی عشق، خیر و معرفت سوسیالیستی میرساند و پاسخ کوبنده به اینکه: «[سوسیالیسم] چرا [که] نه؟!» و هشداردهنده و البته امیدوار و خیرخواه، همواره حضور اجتماع انسانی را نجاتدهنده میداند و تمام نقطههای تاریک را با موسیقی، لبخند، تصادف، شانس و حتی فراموشی، پر میکند. هرچند در فیلم آخرش، اجتماع انسانی خیرخواه، با تمام کوشش و جدیتاش در برابر شر همهگستر ناتوان میماند و اندوه حاصل از ناتوانیاش چنان است که تمام لحظاتی که پیش از این در کوریسماکی برای ما لبخند به همراه میآورد، هماکنون تا مرز اشک پیش میروند. با اینهمه، نگاه ما به مجموعهی فیلمهای آکی کوریسماکی فنلاندیست و ارمغان عظیمی که برای همهی جامعهی انسانی و تمام تاریخ سینما داشته است. کتاب «سینمای آکی کوریسماکی؛ ماجرای یک فیلمساز مخالفخوان» حاصل پژوهش بزرگ «اندرو نستینگن» نویسنده و نظریهپرداز بزرگ سینما، پیرامون مجموعهی آثار کوریسماکی و کار سترگ این فیلمساز در مقام یکی از راستینترین مولفان نیمقرن اخیر سینمای جهان است. کتاب سینمای آکی کوریسماکی به بسیاری از جنبههای سبکی و فکری فیلمساز فنلاندی ورود کرده و یکی از جامعترین و خلاقانهترین نوشتههای سینمایی این سالها را ارائه داده تا مخاطب به درک بهتری از چرایی مخالفخوانی همیشگی این نابغه دست یابد.