در کتاب"سال های بیخبری" ، "مری هیگینز کلارک" ، شگفت انگیزترین رمان خود را تا به امروز نگاشته است. محقق و پژوهشگر کتاب مقدس ،پروفسور جاناتان لیونز معتقد است که چیز خارقالعاده ای را پیدا در کتاب مقدس کرده است،نامه ای که شاید توسط عیسی مسیح نوشته شده باشد. مردم در آن سال های بر این باور بودند که این نامه برای همیشه از دست رفته است. در پی این کشف جاناتان ،میخواهد یافته های خود را با چند کارشناس دیگر درمیان بگذراد. اما اتفاقی مشکوک جاناتان را از رسیدن به هدفش باز میدارد.جاناتان در اتاق مطالعه خود به ضرب گلوله کشته می شود. در همین زمان، همسرش ، کاتلین ، که از آلزایمر رنج می برد ، در مخفیگاه اتاق مطالعه مخفی شده است ، در حالی که اسلحه به دست دارد.کاتلین حتی در هنگام زوال عقل خود می داند که شوهرش در یک رابطه احساسی دیگر است. آیا همانطور که پلیس ادعا می کند ، کاتلین همسرش را با عصبانیت و حسادت ناشی از رابطه او به قتل رسانده است؟ یا اینکه آیا مرگ وی با مسئله ای بزرگتر مرتبط است؟چه کسی از کشتن جاناتان خوشحال میشود؟آیا کسی از کشف جدید او خشمگین است؟ این معما را دختر بیست و هشت ساله آنها ماریا باید حل کند و مادرش را از اتهام قتل پاک کند و رمز و راز واقعی مرگ پدرش را فاش کند. "سالهای بی خبریگ" از" مری هیگینز کلارک" معمایی است حل کردن معما رازی را فاش میکند.