این کتاب مشتمل بر پانزده مقاله دربارهٔ اسطوره در ادبیات و فرهنگ ایرانی است. مقاله نخست با اشاره به نمونههایی از اساطیر، شرح و توضیحی از اسطوره را در بر دارد. برای مثال نویسنده میگوید: «چنین است که اسطوره، بی آنکه به تعریف درآید، نخست باید گفت که با افسانه یا خرافه یکی نیست؛ گرچه مرزهای مشترک آنها قابل رویت و احساس است. دیگر این که چیزی به نام اسطوره، با شکلی غریب و لغزنده در مرزهای قداست و پوچی، اخلاق و خرافه و آرزوها و مرگ، در نوسان است. از تصاویری که بر آرامگاههای فراعنهٔ مصر نقش زدهاند و داستانهای مقدس اسکیموها، دود چپق مقدس و رقصهای مذهبی سرخپوستان، بتهای هندوان و عبادتهای پرشکوه عابدان بودایی گرفته تا نقشهایی که انسان غارنشین بر سنگهای پاینده کشیده است، هیچ یک پوچ و بیهوده نیست و گرچه اعجابانگیز است، غرابتی را نمایانگر میسازد که بس با آن آشناییم : در رویاها میبینیمش و پندارش در پس رفتار و کردار روزانهٔ ما پنهان است. اسطوره با ماست و ذهن اسطورهپرداز چیزی نیست مگر همان ذهن تحلیلگری که خرد و ریاضیات را نیز با خود دارد و میپروراند و در کلیت خود همه چیز را با هم.» دیگر مقالات این کتاب عبارتند از : ’’نیکیهای ماه‘‘، ’’تحلیلی بر اسطورهٔ باران کرداری‘‘، ’’دربارهٔ پیوند اسطوره و زبان‘‘، ’’دربارهٔ جایگاه زن و زبان پهلوی‘‘، ’’خسرو و شیرین در دو روایت“، ’’حادثه در عشق رودابه و زال“، ”اسطورهٔ نوآیین کیخسرو“، ”رستم داستان“، ”نشانهای زن سروری“، ”کرم هفتواد و اژدهای جیرفت“، ”گرمابهٔ باستانی ایرانی“، ”آلایش رنگ“، ”پنداشتهٔ ناپاکی و تطهیر در کتاب شایست ناشایست“ و ”نو بارانی“ .