جبّاران تاریخ عموما موجوداتی کوتهفکر، متوهم و درعینحال کاریزماتیک بودهاند! بهواقع جبّار، قدرتش را در اکثر مواقع نه به واسطهی هوش و ذکاوتش بلکه به واسطهی جهل دامنگستر جامعهاش کسب میکرد، آن هم با توهم و خودشیفتگی عجیب و غریبی که بسیار بالاتر از استاندارد جامعهاش بود! به همین دلیل است که از دوران باستان تاکنون دیکتاتورهای بسیاری را میشناسیم که داستان، شعر، رسالههای سیاسی، اجتماعی، فلسفی، اقتصادی و غیره نوشتهاند. حال بگذریم که بسیاری از این نوشتهها متعلق به دیگران است و با جعل نام به این دیکتاتورها نسبت داده شده است! هیتلر را در مقام یک نقاش درجه چندم در نظر بگیرید که شرارتهای درونیاش را در قالب کتابی رذیلانه به نام نبرد من نوشته است، یا مجموعه نوشتهها و کتابهایی که به نام استالین منتشر شده و حتی اگر دموکراسی نابودشدهی آمریکا را در پیوند با الیگارشی سرمایهداران در نظر بگیریم، مجموعهی کتابهایی که به نام ترامپ منتشر شده را هم میتوانیم در این مجموعه بگنجانیم. دنیل کالدر در کتاب «ادبیات دیکتاتور: سفری در تاریخ پریشان قرن بیستم و قرن حاضر» با سالها پژوهش دربارهی دیکتاتورهایی که خودشان را نویسنده، فیلسوف، جامعهشناس و شاعر و ... معرفی کردهاند و انبوهی متن به نام آنها منتشر شده، حماقتها و رذالتهایی که در این متنها موج میزند را هویدا کرده است. ادبیات دیکتاتور فقط به نامها و نمونههایی که در کتاب آمدهاند خلاصه نمیشود و خواننده میتواند سفیدخوانی کند و بسیاری از نامهای دور و نزدیکی که خودش شناخته و میشناسد را نیز به این سیاهه اضافه کند.