مشهور است که در میانهی دههی پنجاه قرن بیستم، هنگامی که سهگانهی ارباب حلقهها منتشر شد، روی دیوار متروهای لندن، نیویورک و ... نوشته شده بود: «زندهباد فرودو!» و این نشان از تأثیر شگرف داستانیست که با واقعیت روزمرهی مردم سنخیت ندارد ولی حقیقت هستی انسان و جهان در آن بیشتر از هر واقعیتی نمود داشته و دارد. نکتهی مهم دربارهی داستانهای فانتزی و دنیاهای خیالی درون آنها همین نسبتشان با درونیترین لایههای روح و جان انسان است و البته جهان عظیمتر و غیرمنتظرهتری که میسازند، برای باور به عشق، امید و اطمینان. دیگر نکتهی جذاب ماجرا، چگونگی شکلگیری کتابهایی مثل هابیت، ارباب حلقهها، ماجراهای نارنیا و ... است که با درهمآمیختن مجموعهای از اساطیر بشر، جهانهایی نو، بکر و بدیع خلق کرده و فرهنگ انسانی را غنا بخشیدهاند. کتاب «دنیاهای خیالی» پژوهشیست که لین کارتر با زیر نظر گرفتن نویسندگان آثار بزرگ ادبیات فانتزی و چندوچون نویسندگیشان، به بهترین نحو خواننده را با جهان نوشتن بخش مهمی از تاریخ ادبیات آشنا میکند. میگویند وقتی دانته در دوران تبعیدش در خیابانهای تورین راه میرفت، مردم او را بههم نشان میدادند و میگفتند: «او هر شب به جهان دیگر میرود و روز بازمیگردد و هرچه دیده و شنیده را تعریف میکند»! همین مثل دربارهی دانته و کمدی الهیاش چیزیست که در خصوص دنیاهای خیالی به کمکمان میآید، اینکه امثال تالکین، موریس و لوئیس چهطور از دنیاهایی نادیده و نادیدنی مینوشتند که اینگونه باورشان میکنیم.