یوهان کرایف فقید، یکی از آن محدود فوتبالیستهایی که هم در مقام بازیکن و هم مربی، قهرمان جام باشگاههای اروپا شد، زمانی گفته بود: «به لحاظ آماری ثابت شده است که در طول نود دقیقهی فوتبال هر بازیکن بهطور میانگین تنها سه دقیقه توپ را در اختیار دارد. حال پرسش مهم این است: در طول آن هشتاد و هفت دقیقهی دیگر چه میکنید؟ پاسخ این پرسش معیار کیفیت شما بهعنوان یک فوتبالیست است.» این گفتهی مرد شمارهی 14 لالههای نارنجی را شاید بتوان چکیدهی فوتبال مدرن و یا تاکتیک در معنای دقیقش دانست. اینکه هر بازیکن و هر تیم بدون در نظر گرفتن توپ، در طول بازی در زمین فوتبال چه کار میکند و با چه آرایشی حضور دارند؟ کتاب «وارونه کردن هرم؛ تاریخ تاکتیک در فوتبال» بحث مفصل و جامعیست که شکلگیری فوتبال در معنای امروزیاش را توضیح داده و تفسیر میکند. کتاب با روایتی جذاب از دل تاریخ، سیات و جامعهشناسی، روند تطوّر این پدیدهی عجیب و تنها ورزش به معنای تمام کلمه تودهای را از لحظههای آغازش تا به امروز پی میگیرد و نشان میدهد که چهگونه فوتبال از بازیای که فقط در آن گل زدن اهمیت داشت به ورزشی تبدیل شد که گل زدن و گل نخوردن واجد اهمیتی همراستا شدند. وارونه کردن هرم نشان میدهد که چهطور متفکرانی که هم فلسفه میدانستند و هم ریاضی و هندسه، در قامت بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال، موجب شدند که این ورزش 22 نفره هیچگاه جذابیتش را برای بازی و تماشا ازدست ندهد.