غایت یک فضای ساختهشده درونی، مانند یک شبستان، نسبت به مسجد در خود آن فضای ساختهشده نهفته است. هیچ فضایی نسبت به فضای دیگر زائد نیست، چنانچه یک عمارت در کلیت آن معقول است. البته هر فضا و مکان ساختهشدهای ویژگیها و مرجعهایی دارد، اما این ویژگیها اکثرا نسبت به فضایی دیگر شناخته نمیشود، بلکه اصالتا امری درونفضایی است. مکان، اصولا، شرف و تعین خود را در خود آن مکان دارد و در حقیقت شرفْ مکین به مکان است. در برابر، هیچ مکانی در مقام مقایسه فروتر نیست، بلکه بهراستی نیکو چنان است که مکان مکان اخص باشد. یک اثر معماری کهن، مثلا مسجدی هزار ساله مانند مسجد جامع اردستان، میتواند عمارتی زنده به نظر آید. مردم میتوانند در این مسجد چنان روزگاران کهن نماز بر پای دارند و نماز جماعت اقامه کنند. در چنین وضعیتی تمییز مطالعه تاریخی یک اثر از شناخت غیرتاریخی یا، بهتر بگوییم، از شناخت صرفا معماری آن اثر جدا نیست. این وضعیت در مورد بسیاری از آثار تاریخی ایران صادق است، ازاینرو، تاریخ معماری ایرانی، تا آنجا که به اینگونه آثار مربوط است، همچنان بیانگر معماریای زنده و پویاست. این کتاب به موضوع شعور تاریخی در معماری ایرانی میپردازد و معماری را به عنوان عنصری زنده و پویا در طول تاریخ این مرز و بوم بررسی میکند. شعور فضا و مکان در معماری ایران، شعور فضایی و اندیشه تاریخی در معماری ایرانی، اجزای درونی در شعور معماری ایرانی، کل بیرونی در شعور معماری ایرانی و وحدت نور و تزیینات در مماری ایرانی مباحث اصلی کتاب حاضر را تشکیل می دهند.