«نیستان و سینما» نوشته فریده صدائی(-۱۳۵۶) است و به تصویرگرایی سینمایی در مثنوی مولوی میپردازد. این پژوهش به بررسی شیوۀ بیان تصویری مولوی با استفاده از تعابیر و شیوۀ تصویرسازی سینما پرداخته است، بطوری که شایسته است این اثر را پژوهشی که سینما را به روایت مولوی بازگو میکند، قلمداد کرد. بیشک مولوی در حیطه هنر یکی از بیبدیلترین آثار ادبی را خلق کرده است، مثنوی معنوی او علاوه بر ویژگیهای ژرف اخلاقی و عرفانی از لحاظ نمایشی، قصهپردازی، شخصیتسازی، صحنهآرایی، تصویرگری و مهارت در توصیف و تجسّم بخشی دارای مرتبه ویژهای نیز هست. مولانا برای ایجاد فضایی عینی در برابر منظر خیال مخاطبش همچون کارگردانی چیره دست، تواناست. او برای تبیین ذهنیترین مفاهیم انسانی به عینیترین شیوههای مألوف و مطلوب مخاطبش نظر داشته است زبان تمثیلی او، نوع روایت، خلق شخصیتها، گفتگوها، ایجاد موقعیت داستانی، صحنهآرایی و تنظیم عوامل تأثیرگذار در آن، همگی از ابزارهایی است که سینما نیز با آن معنا یافته است، به عبارتی مثنوی قابلیتهای اثری سینمایی را در خود جا داده است. با بررسی تصاویر شعری و مشخص شدن ویژگی تصویرسازی مولوی در مثنوی و شگردهایی که بیش از هر چیز به تصویرسازی سینمایی شباهت دارد، میتوان به ذهنیت و تصورات فکری او تا حدودی دست پیدا کرد. این دستاورد در حوزۀ نقد کاربرد ویژهای دارد و به نقّاد در دستیابی و یا حداقل نزدیک شدن به دیدگاه هنرمند از جهان پیرامونش کمک میکند. با پیش گرفتن روش تحلیل بصری و شیوۀ تقطیع فیلمنامه که اغلب توسط کارگردان صورت میگیرد، تا حدود زیادی میتوان به ظرایف مثنوی در این زمینه دست پیدا کرد. در بررسی مثنوی با شیوۀ پیش گرفته شده میتوان مولفههایی چون نما وترکیب عناصر موثر در صحنه یعنی صحنه پردازی، نورپردازی و کارکرد پرتأثیر صدا در سینما را در مورد مثنوی نیز انطباق داد. شیوۀترکیب تصاویر در رشته ایی از حکایات پیوسته و مکمل با روایتگری سینمایی بیشتر قرابت دارد تا شیوههای معمول در داستان گویی.