در این کتاب نخست چند برگ از کارنامۀ زندگی استاد حکیمی را ورق زده ام و آنگاه به ارزیابی و تحلیل افکار او پرداخته و در ادامه آثارش را گزارش کرده ام. این اثر، تبلیغی نیست و نخواسته ام متاع حکیمی را بقبولانم، بلکه تحلیلی است و آهنگ آن داشته ام او را بشناسانم اعتراف میکنم که در این تحلیل، بی طرف نیستم و بسی از آموزه های او را باور دارم اگر بعضی این را عیب میدانند، از حسن آن نباید غافل بود؛ یعنی کسی همدلانه و از سر همفکری با دیگری از او سخن گفته و کوشیده است حقگزاری کند کاری که ممکن است مخالف و بی طرف (اگر وجود داشته باشد ) نتواند رعایت مجال ،خواننده از سویی و رعایت خاطر حکیمی، از سوی دیگر، کتاب حاضر را مختصر کرد. آشکارا بگویم که او رضا نمی دهد تا آنچه از زندگی و سیره زاهدانه و مخلصانه او میدانم بر قلم آورم. البته خود سالها پیش، سر آن داشت تا کتابی ذیل عنوان سرگذشت سرگذشت فراهم سازد و سرگذشت خویش را به قلم آورد. اما دریغا که دست سرنوشت وی را از نگارش این سرنوشت بازداشت و ذوالفقار علی در نیام و زبان او در کام ماند او دلنگران آن نیست که محجوب و مجهول ماند اما من دلنگران آنم که خواننده مغبون افتد و از شناخت او محروم. بی چند و چون حکیمی یکی از معدود افرادی است که هر چه به او نزدیکتر و در او باریکتر شویم گرانبهاتر می نماید بر خلاف بسیاری دیگر که کنجکاوی در بارۀ آنها ) به جدایی منجر میشود و از دور بهتر مینمایند و همان به که از دور دیده شوند.