حدس ها و ابطال ها یکی از گسترده ترین و محبوب ترین آثار کارل پوپر است که نه تنها به دلیل بینش دقیق آن در مورد نحوه رشد دانش علمی، بلکه به دلیل به کارگیری آن بینش ها در سیاست و تاریخ نیز قابل توجه است. یکی از واضحترین و در دسترسترین بیانیههای ایده بنیادی که کار او را هدایت میکند ارائه میکند: نه تنها دانش ما، بلکه اهداف و استانداردهای ما از طریق یک فرآیند بیپایان آزمون و خطا رشد میکنند. کارل پوپر یکی از مشهورترین فیلسوفان نیست. اما چیزی که او را از دیگران متمایز می کند اعتقاد به این است که آنچه علم را از غیرعلم جدا میکند (مسئله مرزبندی) این است که علم پیشبینیهای قابل آزمایش میکند. در واقع، این بخش کلیدی علم و به خودی خود یک نکته قابل توجه است. اما، او مطمئنا چیزهای بیشتری برای گفتن دارد. او در حدس ها و ابطال ها به افرادی چون افلاطون، کانت و هیوم و موضوعاتی مانند زبان شناسی، ماهیت پیشرفت علمی، مسائل فلسفی، معرفت شناسی، تاریخ و سیاست می پردازد. به عنوان مثال، در بحث هیوم، او در مورد بیان مسئله استقراء توسط هیوم صحبت می کند، این واقعیت که مهم نیست که هر چقدر هم که اتفاقی رخ دهد، نمی توانیم منطقا یک قاعده کلی (برعکس قیاس) استخراج کنیم. چیزی که برای مدت طولانی مشکل آزاردهنده ای بود، سرانجام توسط پوپر حل شد (اگرچه به نظر می رسد تا امروز بسیاری از آن آگاه نیستند). شما خواهید آموخت که کل مجموعه دانش ما از شناسایی مشکلات و تئوری هایی که برای حل چنین مشکلاتی ارائه می شود نشات می گیرد. مهم نیست که چقدر مطمئن هستیم که پایه محکمی داریم، همه دانش ها حدسی هستند. در واقع، جستجو برای یک پایه کاملا محکم از همان ابتدا اشتباه است. اما این اشکالی ندارد. ما می توانیم پیشرفت واقعی داشته باشیم.