"زیمل" دوگانگی فرم و محتوا یا ساختار و فرآیند را ضرورت مقاومتناپذیر اندیشه توصیف میکند. به ادعای زیمل، فرم را میتوان مقوله یا مجموعهای از مقولات تلقی کرد. او همچنین فرمها را زبانهایی توصیف میکند که جهان یا وجوهی از آن را میتوان با آنها ترجمه کرد. این زبانها را میتوان شاکلههایی کلی تلقی کرد که شرایطی را برای قابل فهم بودن جهان به مثابهی کل یا وجوه خاصی از آن تعیین میکند. واقعیت مادهی خام کیهان تنوعی به لحاظ کیفی و کمی نامعین از پدیدههای غیرقابل تمییز است. واقعیت به معنای دقیق کلمه به دلیل وضعش به مثابهی فرایندی پیوسته و همگن غیرقابل فهم است. وجوهی از واقعیت را میتوان به مثابهی متعلق (ابژههای) ممکن، تجربه و شناخت درک کرد، تنها اگر ذیل فرمی سازنده (مقوم) قرارگیرند، نتیجه میشود که فرم را میتوان در حکم تاکسونومی یعنی نظام ردهبندی یا شاکلهی مفهومی توصیف کرد که کارکردی شناختشناسانه دارد. فرم شرایطی را تعیین میکند که تحت آنها میتوان جهان را به نحوی خاص تجربه کرد و نشان داد؛ شرایطی که در آن، جهان میتواند متعلق نوعی خاص از تجربه و شناخت قرار گیرد. بنابراین، فرم، شرایطی را شناسایی میکند که در آن نوع خاصی از منزلتشناختی را میتوان به موردی معلوم نسبت داد. برای مثال علم، یک فرم یا صورت است زیرا پیشفرضهای آن شرایطی را بیان میکند که در آن میتوان هر پدیدهای را متعلق شناخت علمی تلقی کرد. تاریخ به همین دلیل فرم است. کتاب حاضر مشتمل است بر مقالاتی از گئورک زیمل که در آنها سه مفهوم تعیینکننده را بسط و توضیح میدهد که پروژهی روشنفکری او بر آنها متکی است. این مفاهیم عبارتاند از: صورت یا فرم؛ آستانه و تفسیر.